مرغ ماهیخوار، ماهیان و خرچنگ نویسنده: لئو نیکلایوویچ تولستوی از داستان های کشور روسیه مترجم: سهراب عسکری چاپ شده در هفته نامه ویرنامه، خرداد1399 در آبگیری مرغ ماهیخوار پیری زندگی می کرد و دیگر نیرو و قدرت ماهیگیری برایش باقی نمانده بود. او به فکر فرو رفت که چطور روزگار خود را بگذراند. ناگهان نقشه ای به مغزش خطورکرد. او به ماهیان گفت: ـ اِی ماهیان، شما نمی دانید که چه فاجعۀ بزرگی در انتظار شماست؛ من از مردم شنیدم که آن ها می خواهند راه آبگیر را باز کنند و همۀ شما را صید کنند. من پشت آن کوه ها آبگیر خوبی سراغ دارم. در حالی که پیرم و پروازکردن برایم مشکل است، حاضرم به شما کمک کنم. ماهیان از مرغ ماهیخوار خواهش و تمنا کردند تا به آن ها کمک کند. مرغ ماهیخوار گفت: ـ خیلی خوب، بخاطر شما هم که شده، سعی می کنم همۀ شما را به آن آبگیر ببرم. فقط همه را یک دفعه نمی توانم، بلکه یکی یکی می برم. &n, ...ادامه مطلب